.
✍️ محمد حسین ذاکر
پردهٔ اول:
جایگاه شناخت امام هر عصر و زمان
امام حسین علیهالسلام بر قومش خارج شد. آنگاه فرمود: "ای مردم! همانا خداوند -که یادش بزرگ باد!- بندگان را جز برای آنکه او را بشناسند، نیافرید؛ تا زمانی که او را شناختند بندگیاش کنند؛ وقتی بندگیاش کردند با این کار از بندگی غیر او بینیاز شوند.
مردی از میانهٔ مجلس پرسید:
ای فرزند پیامبر (ص) پدر و مادرم به قربانت! [این] شناخت خداوند چیست؟
فرمود: معرفت خداوند این است که مردمِ هر روزگاری امام زمانشان که اطاعتش بر آنان واجب است را بشناسند. (یعنی یگانه راه شناخت خداوند متعال شناخت و تبعیت از امام زمان است.) (۱)
پردهٔ دوم:
با امام زمانشان چه کردند؟
ابن عباس در میان مردم درحال صحبت بود. امام حسین علیهالسلام نیز در گوشهای نشسته بودند. ناگهان نافعبن ازرق به سوی او برخاست و خطاب به ابن عباس گفت:
ای فرزند عباس! [به جای آنکه] دربارهٔ مورچه وشپش فتوا دهی، پروردگارت را برایمان توصیف کن!
ابن عباس که در گوشهٔ مجلس، امام حسین علیهالسلام را میدید و با حضور ایشان به خود اجازه سخن در این خصوص نمیداد، سر را به زیر افکند و سکوت کرد.
امام علیهالسلام خطاب به نافع فرمود:
ای فرزند ازرق! بیا به سوی من! [ تا برایت معرفت خداوند را توضیح دهم.]
ابن ازرق خطاب به امام زمانش عرض کرد: با تو نبودم [که بخواهی پاسخم دهی!!] . (۲)
(۱) عللالشرائع: ج۱، ص۹
(۲) التوحید: ص۸۰
درباره این سایت